متن خطبه های نماز جمعه ۴-۱۲-۹۱ ارسال توسط:admin 07 آگوست 2013 در متن خطبه ها نظری بدهید «اعوذبالله من الشّیطان الرجیم» « بسم الله الرحمن الرحیم » « الحمدلله رب العلمین و الحمدلله الناشر فی الخلق فضله و الباسط فیهم بالجود یده نحمده علی جمیع اموره و نستعینه علی رعایه حقوقه ثم الصلوه والسلام علی خیر خلقه و افضل بریّته مولانا ابی القاسم المصطفی محمد (ص) و علی آله الاطیبین الاطهرین المطهرین سیّما صاحب العصر و الزمان اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله » همه برادران و خواهران عزیز نمازگزار را به رعایت وحفظ تقواى الهى توصیه و دعوت مىکنم. تقوا در زندگى انسان، فواید زیادى دارد. از جمله این فواید، یکى این است که انسانِ با تقوا مىتواند خود را در لغزشگاهها و دستاندازهاى زندگى حفظ کند؛ ولى انسان بىتقوا، نمىتواند. قال امیرالمؤمنین علیهالصّلاهوالسّلام، فى کلام له « انّ من فارغ التقوى اغرى باللّذات والشهوات، و وقع فى تیهالسیّئات مىفرماید: آن کسى که از تقوا جدا شود، «اغرى باللّذات والشهوات.» لذّتها و شهوتها فریبش مىدهند؛ اغراء مىکنند. «و وقع فى تیه سیّئات.» و در حیرت و ضلالت و گمراهىِ بدکارگى خواهد افتاد اگر انسان بتواند روح تقوا را ،که عبارت است از مراقبت دائم نسبت به خود و توجّه همیشگى در اعمال و حتّى افکار خود و فعل و تَرکى که به انسان منتسب مىشود، در خود به وجود آورد، نتیجهاش این مىشود که در امتحانات الهى، سالم مىماند. چون که معناى تقوا عبارت است از توجّه و پاییدن خود؛ مراقبت کردن از خود و تن به غفلت ندادن برادران و خواهران من! ، همهافراد دچار امتحان مىشوند. امتحانها مختلف است؛ امّا هست. آنجا که لذتى بر سرِ راهِ انسان پیدا مىشود و نفْس انسان، به آن لذّت که خلاف شرع است، راغب مىگردد، آنجا، جاى امتحان است. آنجا که پولى سر راه انسان قرار مىگیرد و انسان مىتواند آن را به دست آورد، اما خلاف قانون خدا و مقرّرات الهى است، جاى امتحان است. آنجا که سخنى بر زبان انسان جارى مىشود و آن سخن براى شخص انسان فایده دارد، اما سخن باطلى است، جاى امتحان است. آنجا که گفتن حرفى لازم است و خدا از انسان مىخواهد که آن حرف را بزند، اما گفتن آن حرف خطر و زحمت در پى دارد، جاى امتحان الهى است. در مقیاس امّتها و ملتها که حساب کنیم، وقتى ملتى به ثروت و قدرتى مىرسد، به پیروزىاى دست مىیابد و به رشد علمىاى نائل مىگردد، آنجا جاى امتحان آن ملت است. اگر ملتها بتوانند در اوج قدرت، خودشان را سالم نگه دارند، از امتحانْ سرافراز بیرون آمدهاند. اما اگر جمعیتها و ملتها، آن وقت که زحمت از سرشان کم شد، خدا را فراموش کردند، ناموفّق و سرافکنده از امتحان بیرون آمدهاند. یک تجربه قرآنى را که عرض کردم، مربوط به اصحابِ نوحِ پیغمبر و مؤمنین به اوست. مؤمنین به حضرت نوح، واقعاً انسانهاى برگزیدهاى بودند. درباره ماجراى حضرت نوح و مؤمنین به او، در آیات شریفه سوره «هود»، به طور مفصّل صحبت شده است. حضرت نوح، نهصد و پنجاه سال دعوت کرد. نتیجه و محصول دعوت او بعد از نهصد و پنجاه سال، عبارت بود از جمع معدودى که در بین آن مردم جاهل و طغیانگر، به نوح ایمان آوردند: «و ما آمن معه الّا قلیل.(۳)» سپس امتحان الهى براى آن قوم کافر، نزدیک شد؛ یعنى قضیه توفان. حضرت نوح، به کشتى ساختن در خشکى پرداخت و مایه مسخره همه کسانى شد که به او نگاه مىکردند. کشتى را باید لب دریا ساخت، نه در خشکى و آنجایى که با دریا، شاید فرسنگها فاصله داشته باشد! کشتى بزرگى که جماعتى را مىخواهد با خود حمل کند، چطور مىشود با فاصله زیاد از دریا درست کرد؟! قومِ کافر وقتى که از کنار نوح و مؤمنین به او عبور مىکردند، به تمسخر مىپرداختند و مىگفتند: ببینند نوح و یارانش، در بیرون شهرى که محل سکونتشان است، به ساختن یک کشتى عظیم مشغولند! مؤمنین به نوح، کسانى بودند که تمسخرها را تحمّل مىکردند. آنها که نمىدانستند کشتى براى چیست! آنها که از ماجراى توفان و آبى که از آسمان و زمین مىخواست بجوشد، خبر نداشتند! امّا ایمانشان آنقدر قوى بود که در مقابل تمسخرها ، تاب آوردند و فشار افکار عمومى قدرتمندان جامعه را علیه خود، تحمل کردند. مؤمنین نوح، مردمان فرودستى هم بودند: «الا الذّین هم اراذلنا بادى الرأى.(۴)» شاید مردمان طبقه سه و چهار جامعه آن روز محسوب مىشدند. حالا شما فکر کنید: جمعیت کمى، در مقابل جمعیت زیادى که پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند، مورد تمسخر قرار مىگیرند و اهانت مىشوند، اما تحمّل مىکنند. تحمّلى این چنین، ایمانى قوى مىخواهد. اطرافیان نوح و مؤمنین به نوح، این ایمان قوى را داشتند. بعد که موضوع کشتى سازى پیش آمد، ایمان اینها بیشتر واضح شد: آنها بر پیغمبرشان فشار نیاوردند که «این چه کارى است مىکنى؟! براى چه در خشکى، کشتى مىسازى و چرا مایه مسخره ما شدهاى؟!» نه. همه تلخیها را تحمل کردند آنها کار عجیب و غریبى را شروع کرده بودند. فرض کنید در یک مثل آیسک که فرسنگها تا دریا فاصله دارد، یک نفر شروع به ساختن کشتى کند! این کار، توجیهى ندارد. مؤمنین به نوح، تمسخرى را که به جا هم تلقّى مىشد، تحمّل کردند. چنین تحمّلى، ایمان مىخواهد؛ آن هم ایمان قوى. بعد که باران از آسمان شروع به باریدن کرد و آب از زمین جوشید، نوح به مؤمنین خود گفت: «حالا سوار شوید.» سوار شدند و حیوانات را هم سوار کردند.. آنها سوار کشتى شدند. کشتى حرکت کرد و پس از آن دنیا را آب گرفت. انسانها غرق و حیوانات نابود شدند. آن جمع برگزیده مؤمن، اطراف حضرت نوح ماندند. امتحان کفّار تمام شد؛ اما امتحان مؤمنینْ هنوز تمام نشده بود. یک امتحان بود که در دوران ایمان به پیامبر، در مقابل سختیها صبر و تحمّل کنند و تمسخرها را تاب بیاورند. امتحان سختى بود. امتحانِ دوران شدّت! مؤمنین به نوح، امتحان را راحت گذراندند گاهى امتحان دورانِ شدّت، راحتتر از امتحان دوران رخاء و رفاه و آسایش است گردابِ امتحان، گرداب بسیار سختى است. همان مردمى که آن شدّتها را در کنار نوح تحمّل کردند، به دوران رخاء و آسایش رسیدند. «قیل یا نوح اهبط بسلام منّا و برکات علیک.(۶)» و آب فرو نشست. دوران گردش کشتى نوح بر امواج آبى که توفان غضب الهى بود، به پایان رسید. بنا بود در دنیاى سالم، از کشتى پیاده شوند؛ دنیایى که دیگر مستکبرین در آن نیستند. بایستى زندگى اسلامى و الهى خودشان را شروع مىکردند. قرآن مىفرماید که به نوح گفتیم: «اهبط.» از کشتى فرود آ. «بسلام منّا على امم ممّن معک.(۷)» درود ما برتو (یا «سلامتى و امنیت ما براى تو») و براى بعضى از کسان که با تو هستند عجبا! این درود و توجّه و لطف الهى، براى مؤمنینى که در آن شرایط از امتحان بیرون آمدند، همگانى نیست. «عدّهاى» از آنها مشمول سلام الهى هستند: «و امم سنمتّعهم ثم یمسّهم منّا عذاب الیم.(۸)» اما عده دیگر از همانهایى را که با تو بودند ( ظاهر آیه این است: «سنمتّعهم») اوّل بهرهمند مىکنیم. «ثم یمسّهم منّا عذاب الیم.» بعد به دنبال آن بهرهبرى (به دنبال برخوردارى از زندگى راحت، به دنبال چشیدن مزه امنیت و رفاه و آسایش) یک عذاب دردناک از سوى ما به آنها خواهد رسید! یعنى آنها در امتحان، بد عمل خواهند کرد. در امتحان الهى خواهند برید این، امتحان دوران رخاء است. چه کسانى مىتوانند از این امتحان سربلند بیرون آیند؟ مردم با تقوا. پروردگارا! به محمّد وآل محمّد، دلهاى ما را با تقوا آشنا کن. ما را متّقى و پرهیزگار کن. ما را از برکات تقوا برخوردار فرما. پروردگارا! قلب ما رانورانى کن. ذهن ما رانورانى کن. عمل ما را نورانى کن. کلام ما رانورانى کن پروردگارا! به محمّد وآل محمّد، قوت مارا در عملْ براى خودت قرار بد پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را از بندگان شایسته خودت قرار بده پروردگارا! رحمت ومغفرت ورضوان خودت را بر امام بزرگوار ما که گشاینده این راه بود، لحظه به لحظه بیشتر فرو بفرست پروردگارا! به محمّد وآل محمّد، شهداى ما را با شهداى صدر اسلام محشور کن. رزمندگان را، ایثارگران را، جانبازان را، گذشت کنندگان را، بندگان صالح را، بندگان عالم را،بندگان با تقوا را، مشمول فضل و لطف و کرم خودت بگردان پروردگارا! آنچه را که گفتیم و شنیدیم، ذخیره آخرت ما قرار بده تقوا پیشه کنید. تقوا، یعنى ملاحظه همه کارهاى صادر از خود. هر کارى که مىکنید، مراقب باشید که چه مىکنید. هر سخنى که مىگویید، هر اقدامى که مىکنید، هر تصمیمى که مىگیرید، توجّه کنید که این سخن و این اقدام و این تصمیم، به زیان انسانیت، به زیان جامعه، به زیان آخرتِ خودتان و به زیان دین خودتان نباشد؛ این تقواست آیتالله صدیقی درباره نظر رهبر معظم انقلاب درخصوص جایگاه آیتالله خوشوقت گفت: چند وقت قبل به همراه تعدادی از طلاب به خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم ، حضرت آقا فرمودند تنها به علم و اراده خودتان تکیه نکنید طوفانها زیاد است و این طوفانها گاهی اوقات سخت میشود و در این طوفانها نمیتوانید خود را حفظ کنید و باید در این اوقات خودتان را به کسی و یا جایی وصل کنید که شما را حفظ کنند، بعد بنده به حضرت آقا گفتم از چه کسی استفاده کنیم؟ رهبر معظم انقلاب در پاسخ گفتند؛ در طوفان ها خود را به آیت الله خوشوقت وصل کنید. Views – 1437 2013-08-07 admin