تحریفات عاشورایی(۳) ارسال توسط:admin 05 نوامبر 2014 در مناسبتهای ویژه, ويژه نامه محرم نظری بدهید در بخش پایانی اینعنواننمونه هایی دیگر از تحریفات لفظی عاشورایی را بیان می کنیم: ۳- عبور اسرا از قتلگاه این روضه که اسرا اصرار و خواهش کردند از کنار قتلگاه عبور کنند نیز به غیر از کتاب اسرارالشهاده تألیف فاضل دربندی که حاوی دروغهای زیادی است، در هیچ مأخذ و مرجع معتبری ذکر نشده است. بستن پاهای امام سجاد(علیه السلام) به زیر شکم مرکب در طول اسارت نیز دروغ و خبری بیاساس است و فقط در کتاب اسرارالشهاده و ناسخ التواریخ ـ آن هم بدون مأخذ و مرجع ـ آمده است. حتی واعظ کاشفی هم این کذب را در کتاب غیرمعتبر خود نیاورده است. مطلب دروغین دیگری که در ضمن همین روضه اسارت به آن اشاره میشود اینکه «اسرا خود را از روی مرکب به زمین انداختند». این قول و خبر کذبآلود نیز در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی یافت نشده است و حتی در منابع غیرمعتبر و تحریف آمیزی مانند اسرارالشهاده، ناسخ التواریخ و روضهالشهدا نیز اثری از آن دیده نمیشود. ۴- حدیث امایمن و سربرهنگی حضرت زینب(سلام الله علیها) از دیگر تحریفات در روضههای عاشورایی، حدیث امایمن درباره سربرهنگی حضرت زینب(سلام الله علیها) و سایر زنان اهلبیت(علیهم السلام) و غسل و کفن و حنوط امام(علیه السلام) توسط فرشتگان است. راویان این حدیث بسیار مشهور، مورد اعتبار و اعتماد نبودهاند. حسینبن احمد المغیره نخستین راوی این حدیث، مضطربالمذهب بوده است. احمدبن محمدبن عیاش نیز در آخر عمر خود دچار اختلال گردید. ابوعیسی کائی نیز دارای طایی مجهول بوده و ابوعثمان سعیدبن محمد، محمدبن سلام کوفی، عیسی ابن شبیه کوفی و سایر رواه این حدیث نیز در کتب رجال عامه و خاصه، فاقد اشتهار یا اعتبارند. حدیث امایمن نیز دارای ضعفهایی است که از جمله اینکه: وقتی نیروی دشمن برای کشتن امام حسین(علیه السلام) آماده شد، زلزلهای سراسری در زمین رخ داد و کوهها به جنبش درآمدند و همه دریاها به اضطراب و تموج شدید افتادند و… . در نقد این جملات باید گفت چرا وقوع چنین حادثه عظیم و شگرفی که بیشتر به وقوع قیامت شبیه است، در هیچ منبع تاریخیای ثبت نشده است؟ وقتی امام(علیه السلام) و اصحابش شهید شدند، گروهی از ملائکه از آسمان هفتم به زمین میآیند، در حالی که ظرفهایی از یاقوت و ظرفهایی از زمرد با خود دارند و پر از آب حیات است و حلّههایی از بهشت یا ماده خوشبویی از بهشت میآورند و اجساد شهدا را با آب حیات غسل میدهند و با حلّههای بهشتی کفن میکنند و با ماده خوشبوی بهشتی حنوط میکنند و…. اگر مقصود و مفهوم این جملات این باشد که فرشتگان اجساد مادی و عنصری شهدا را غسل داده، کفن و حنوط کردند که این کار خلاف شرع است و راویان از بدیهیترین مسئله فقهی نیز غافل بودهاند که شهید، غسل و کفن و حنوط لازم ندارد. همچنین در متن حدیث آمده که فرشتگان اجساد شهدا را غسل و کفن و حنوط کردهاند، اما دفن نکردهاند تا اینکه بنیاسد شهدا را تدفین کردند. جای بسی تعجب است که فرشتگان کار خلاف شرع و تکفین و تغسیل شهدا را انجام میدهند، اما کار واجب یعنی دفن شهدا را انجام نمیدهند! کلام پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیتش از نظر فصاحت و مراعات مسائل بدیهی و بیانی در حد بسیار بالایی است، اما این حدیث دارای کمترین حد بلاغت و فصاحت نیز نمیباشد و با اندک مهارتی در ادبیات عرب میتوان نقاط ضعف فراوانی از نظر ادبی در این حدیث یافت. بنابراین این حدیث از نظر سند، بیاعتبار و از حیث متن نیز باطل، فاقد وجاهت و مشحون از اشتباهات ادبی است. ۵- آب آوردن حضرت اباالفضل(علیه السلام) برای سیدالشهدا(علیه السلام) در کودکی نمونه دیگری از دروغ در مرثیهسرایی، داستانی است که محدث نوری آن را در کتاب خود به عنوان نمونهای از دروغپردازی آورده است. میگویند روزی امام علی(علیه السلام) در بالای منبر خطبه میخواند که امام حسین(علیه السلام) اظهار عطش کرد و گفت: پدرجان من تشنهام. حضرت عباس(علیه السلام) نیز در مسجد حاضر بود. تا شنید برادرش آب میخواهد دوید پیش مادرش و یک کاسه آب گرفت و برگشت. امام علی(علیه السلام) بالای منبر بود که پسرش، عباس کاسه آب را بالای سرش گذاشته و در حالی که آب از هر طرف بر دوش و شانههای عباس میریخت، وارد مسجد شد و به سوی امام حسین(علیه السلام) رفت و آب را به او تقدیم کرد. امام علی(علیه السلام) با دیدن این واقعه گریست و فرمود: امروز چنین و عاشورا چنان. نادرستی این قصه نیز به شدت بدیهی و واضح است. مهمترین دلیلی که بر این مدعا میتوان ارائه کرد اینکه امام علی(علیه السلام) پیش از خلافت منبری نداشت و این واقعه باید در شهر کوفه باشد و به فرض هم که در مدینه باشد، باید در سال نخست خلافت امام روی داده باشد که در این سال امام حسین(علیه السلام) مردی ۳۰ ساله و یا بیشتر است. با این وصف اظهار عطش کردن امام در آن مجلس و تکلمش با مقام امامت در حالی که در بالای منبر خطبه میخواند، حتی با رسم متعارف انسانی نیز تناسبی ندارد. شهید مطهری(ره) در این زمینه مینویسد: «اگر یک آدم معمولی این کار را بکند میگویند چه آدم بیادب و بیتربیتی است. از طرفی حضرت اباالفضل هم در آن وقت کودک نبود، یک جوان لااقل پانزده ساله بوده است. میبینید که چگونه قضیهای را جعل کردهاند. آیا این قضیه در شأن امام حسین(علیه السلام) است؟ و غیر از دروغ بودنش اصلاً چه ارزشی دارد؟ آیا این شأن امام حسین(علیه السلام) را بالا میبرد یا پایین میآورد؟ مسلم است که پایین میآورد؛ چون یک دروغ به امام نسبت دادهایم و آبروی امام را بردهایم. طوری حرف زدهایم که امام در سطح بیادبترین افراد مردم پایین آوردهایم». ۶- صحنهسازی برای شب عاشورا نمونه دیگری از گزارشهای دروغ این است که میگویند در شب عاشورا حضرت زینب(سلام الله علیها) به جهت هم و غم و خوف از اعدا در میان خیمهها سیر میکرد. به کنار خیمه حضرت عباس(علیه السلام) که رسید، دید جوانان بنیهاشم گرد حضرت عباس(علیه السلام) حلقه زدهاند و با آن حضرت پیمان میبندند که فردا زودتر از یاران امام به پیشواز مرگ بروند؛ چرا که اصحاب هرچه باشند، غریبهاند و بار سنگین جز با اهلش به منزل نمیرسد. سپس به کنار خیمه اصحاب میرود و در خیمه حبیب یاران امام را میبیند که به گرد حبیب حلقه زدهاند و با حبیب پیمان میبندند که فردا زودتر از اهلبیت امام(علیه السلام)، برای دفاع از امام(علیه السلام) به میدان بروند. این قصه طولانی با اینکه هیچگونه سندی ندارد، در میان مردم بسیار معروف و مشهور است. محدث نوری ضمن ردّ این گزارش مینویسد: واضعش [سازندهاش] در این فن [دروغگویی] مهارتی تمام بوده است! منبرها برپا شدهاند تا وسیلهای باشند برای برپایی دین خدا در دلها. در همه ادوار و اعصار، کسانی از بندگان خدا هستند که در فهم معارف ربانی و تفقه در دین خدا کوشاترند و در جستجوی نازکاندیشیها و اشارتهای بصیرتبخش امامان معصوم(علیهم السلام) استوارتر و خستگیناپذیرتر. هم آنانند که واسطه انتقال این معارف به خلق خدا هستند تا مردم را به بصیرت و معرفت که مقدمه عبودیت است، هدایت کنند. هدف نهایی مکتب جز عبودیت نیست و معرفت سوار بر مرکب عواطف رو به سوی عبودیت میسپارد. کار مداحان جلب این عواطف به سوی مکتب حقیقت و تزریق این چاشنی در جان طالبان معارف شیعه است. به عبارتی دیگر هر مکتبی اگر چاشنیای از عاطفه نداشته باشد و صرفاً فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ نمیکند و شانس ماندگاری ندارد؛ ولی اگر چاشنیای از عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت میدهد. آن مکتب را منطقی میکند. بدون شک مکتب امام حسین(علیه السلام) منطق و فلسفه دارد، اما اگر دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش آن گرفته و کهنه میشود. این بسیار نظر بزرگ و عمیقانهای بوده است؛ یک دوراندیشی فوقالعاده عجیب و معصومانه که گفتهاند برای همیشه این چاشنی را از دست ندهید. اما این نکته را باید هماره در نظر داشت که آلوده شدن این عاطفه با خرافات و تحریفات، نه تنها قداست که حرمت و اصل این مکتب را نابود خواهد کرد. *********************** منبع: نشریه نامه جامعه، سایت جامعه الزهرا(سلام الله علیها) Views – 1767 آیسک آیسکی امام حسین(علیه السلام) امام سجاد(علیه السلام) حضرت زینب(سلام الله) حدیث ام ایمن سیدالشهداء عاشورا عرب عزاداری قتلگاه کربلا مداحان 2014-11-05 admin