فرصت پرواز (دلنوشته ای زیبا از نویسنده آیسکی) ارسال توسط:admin 03 اکتبر 2014 در مناسبتهای ویژه نظری بدهید روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد فرصت پرواز گفته بودند: چهل شب چله نشینی کن ،شب چهلم به اوج آسمان خواهی رفت و من چهل بار چله نشینی کردم اما هرگز خبری از پرواز نشد ؛چراکه یادم رفته بود به چهلستون دنیا زنجیر شده ام. هر وقت به یاد آن روز می افتادم که بخاطر من به فرشتگانت فخر فروختی و گفتی “انی اعلم مالا تعلمون” و حال اکنون خودم را می دیدم ،شرم می کردم. قرار بود خلیفه تو باشم، شدم جانشین شیطان… دیگر حسابی ناامید شده بودم و یادم رفته بود که ناامیدی از درگاهت، گناهی بزرگتر است . خوب شد حسینت مرا به خود آورد. چه خوب شد که این کشتی نجات سوارم کرد و این چراغ هدایت، روشنی راهم شد. امروز من امید دارم به عرفه، به اینکه صدایم را پشت صدای حسینت مخفی کنم و به آسمان ببرم. به اینکه حرفهای دست و پاشکسته ام را به مناجات رثای ثارالله زنجیر کنم و به اعلی بکشانم. به اینکه قطرات اشکم را به جویبار اشکهای گل نرگست گره بزنم وتو قبولش کنی و به حرمت پاکی دل یوسف زهرا دلم را خانه تکانی کنی. امروز ازحسین(علیه السلام) آموختم که با تک تک جوارحم تو را فریاد بزنم، آنگه که در مناجاتش ذره ذره وجودش را نام می برد:“نور بصری و اساریر صفحه جبینی و خرق مسارب نفسی و…” البته یادم نرفته است که تک تک اینها عطای تو بودند و من با عطا، خطا کردم.اما باز هم امید دارم به تو، به عرفه، به چهارده نور. امروز آمده ام تا گمشده ام را بیابم: خودم را، خدایم را… امروز باید نفس افسارگسیخته ام را به بند آورم تا فردا قربانی اش کنم. الهی به امید تو… نویسنده: خانم الف خیاط Views – 1988 آیسک اشک امام جمعه امروز امید دارم حسینت خدایم دلنوشته زیبا دنیا روز عرفه شیطان عرب عرفه فرصت پرواز گل نرگس گمشده ام نفسم نماز جمعه 2014-10-03 admin