مشاعره ای زیبا بین خورشید و ماه ارسال توسط:admin 04 ژوئن 2014 در مناسبتهای ویژه نظری بدهید امام خمینی: من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم امام خامنه ای: تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی؟ تو طبیب همه ای، از چه تو بیمار شدی؟ امام خمینی: فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بردم همچو منصور خریدار سرِ دار شدم امام خامنه ای: تو که فارغ شده بودی زِ همه کون و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی امام خمینی: غم دلدار فکنده است به جانم شررى که به جان آمدم و شهره بازار شدم امام خامنه ای: عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای که در قول و عمل شهره بازار شدی امام خمینی: درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم امام خامنه ای: مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی امام خمینی: جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم امام خامنه ای: خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته دُر بار تو هشیار شدی امام خمینی: واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند مىآلوده مددکار شدم امانم خامنه ای: واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی امام خمینی: بگذارید که از بتکده یادى بکنم من که با دستِ بت میکده، بیدار شدم امام خامنه ای: یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی ……………………….. منبع: http://www.talaghii.blogfa.com Views – 4127 امام چشم خورشید دلدار رهبری طبیب عیسی غم ماه مسیح میخانه واعظ 2014-06-04 admin